نمیدانم
کاش همه ی حقایق تَوَهُم بود و دوستیمان حقیقت .
حقیقت ،
اصلا مگر حقیقتی جز دوستیمان وجود دارد . اصلا اگر دوستیمان نباشد مگر حقیقتی هست .
نمیدانم ،
نمیدانم شاید اصلا حقیقتی در کار نباشد ،
شاید
من در باتلاق توهم دوستیمان گیر کرده باشم .
نمیدانم
شاید من هنوز تو را ،حقیقت تو را ،حقیقت دوستی تو را به خوبی نمیدانم .
نمیدانم شاید...
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 10:19 توسط مناجون
|