زودرنجی
زود رنجیم را به پای دوست داشتنم بنویس.
زود رنجیم را به پای ساده دلیم بگذار که نمیخواهد شکستنش را باور
کند.
زود رنجیم را به پای ترس دلم بگذار که میترسد در این شلوغی در میان
دلت به دست فراموشی سپرده شود.
زود رنجیم را به پای سکوتهایم بنویس ،سکوت هایی که هزاران هزار فریاد
را در خود جای داده بود،سکوت های تلخی که در برابر سیلی از واژگان در برابرت داشتم.
اگر زود رنجم ، ساده دلم ، از نبودت میترسم وسکوت اختیار میکنم
فقط میخواهم دنیای تورا نیز خط خطی نکنم
فقط همین ...
زود رنجیم را به پای ساده دلیم بگذار که نمیخواهد شکستنش را باور
کند.
زود رنجیم را به پای ترس دلم بگذار که میترسد در این شلوغی در میان
دلت به دست فراموشی سپرده شود.
زود رنجیم را به پای سکوتهایم بنویس ،سکوت هایی که هزاران هزار فریاد
را در خود جای داده بود،سکوت های تلخی که در برابر سیلی از واژگان در برابرت داشتم.
اگر زود رنجم ، ساده دلم ، از نبودت میترسم وسکوت اختیار میکنم
فقط میخواهم دنیای تورا نیز خط خطی نکنم
فقط همین ...
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 17:4 توسط مناجون
|