میخواهم شاد بنویسم ،دلم میخواهد برایت شاد بنویسم ،میخواهم گذشته را فراموش کنم و برای لبخند امروزت بنویسم .

 بنویسم که چقدر خورشید امروز زودتر بالا آمد،چقدر طلایی تر شده و همه ی اینها نوید بودنمان کنار هم بود .

چقدر خوشحالم ،دلم میخواهد این شادیم را با پروانه ها تقسیم کنم. دلم میخواهد فریاد بزنم و بودنمان را به رخ تنهایی خورشید بکشم .

دلم میخواهد تو را به همه نشان دهم تا حتی گلهای پیچک به بودنمان حسادت کنند.

دلم میخواهد لبخندت را به تصویر بکشم ،لبخند زیبایت را به تصویر بکشم تا دیگر جوهر قلمم اشک دوریت نباشد تا همیشه چهره ات  حک شده قلبم باشد.

بمان، همیشه بمان تا بودنمان نیز حک شده ی تاریخ شود...